چالشهای نوشتنی؛ ۱۰ داستان کوتاه.
همیشه ایدههای یهویی میتونن به داستان کوتاههای خوبی تبدیل بشن؛ و بعضی از این داستان کوتاهها میتونن بعدا به داستانهای بلند قویای تبدیل بشن.
ماجرا اینه که کمی بعد از تموم کردن داستانم، یه داستان جدید داشتم واسهی بلندنوشتن. اما اینچندروز هرقدر سعی کردم پیش ببرمش، نتونستم.
مدام ذهنم میرفت سمت داستان قبلی. موقع شروع به این فکر میکردم که چقدر اونیکی رو تکوندهنده شروع کردم. موقع نوشتن فصل اول فکر میکردم چقدر اونیکی مرموزتر به نظر میرسید و ...
خلاصه که نتونستم بذارمش یه گوشه و تمرکز کنم.
برای همین تصمیم گرفتم یکم دیگه صبر کنم تا دلتنگی و وابستگی به اون فضا و شخصیتها تهنشین بشه. به نظرم در این مدت، نوشتن داستانهای کوتاه میتونه کمک کنه آرومآروم برم طرف روایتهای جدید.
درنهایت احتمالا یه یادداشت خداحافظی با شخصیتهای داستان قبلی بنویسم و برم سراغ یک پروژهی بلند دیگه.
حالا، شما هم اگر چنینچیزی رو تجربه میکنید، یا میخواید هرروز کمی بیشتر بنویسید، یا به دنبال ایدههای بستهبندیشده واسه روز مبادا میگردید، این چالش رو با من شروع کنید.
هرروز نوشتن یک داستان کوتاه. میتونیم تا ده روز پیش بریم، شاید در پایان ترغیب شدیم ده روز دیگه هم ادامه بدیم.
میتونید نوشتههاتون رو همینجا برام بفرستید یا اگر داخل وبلاگتون مینویسید، خوشحال میشم من هم بخونمشون.
⭐️
- ۰ نظر
- ۲۱ خرداد ۰۴ ، ۲۱:۱۵