از ژانر ترسناک چه خبر؟
بازهم چهارشنبه بود و داستان من و گلدان سرامیکی.
همانطور که میدانید ترس عنصر اصلی این ژانر است. فضای آن آکنده از تاریکی، سکوت دلهرهآور، جیغهای وحشیانه، ساختمانهای متروکه، پوسیدگی و نمزدگی، سیاهی و ... است.
هنگامی که درحال نوشتن داستانی در این موضوع هستید، باید هیجانتان را کنترل کنید؛ با ملایمت جلو بروید و در برابر نوشتن برقآسا و تمامکردن سریعِ صحنههای گوناگون مقاومت کنید.
و در عین حال، حواستان باشد که توصیفات کُند و بیش از حد طولانی نشوند.
اگر به نوشتن در این ژانر علاقه دارید، انداختن نیمنگاهی به ایدههای زیر خالی از لطف نیست:
- ویجی برد!
(خلاقیتتان را با این کلمه تنها میگذارم. در توضیحی مختصر، ویجیبرد وسیلهای برای صحبت با ارواح و احضار آنها است. به عواقب کار با آن بیندیشید. )
- مدرسهی آموزش جنگیری و طریقهی روحشدن.
- انجمن روحگیری سرّی که برای تحقیق بر روی ارواح و انسانهای تسخیرشده، آنها را در مکانی مخصوص نگهداری میکنند.
- وبلاگ آموزش جنگیری.
- کتابی که توسط زیردستان شیطان نوشته شده است، در یکی از قفسههای کتابخانهای دورافتاده. نوجوانی که خوره کتاب است، به طور اتفاقی آن را پیدا میکند و جذبش میشود.
- روح خبیث زنی جوان، که زنان جوان دیگر را به نوشیدن شیشهی اشکهایش وامیدارد. گذشتهی دردناک و تاریک او، باعث شده روح انسانها را به اسارت خود دربیاورد.
- دوربینی تسخیرشده که در ظاهر عکسهای کاملا طبیعی میگیرد. اما ماجرا هنگامی ترسناک میشود که عکسها کمی متفاوت چاپ میشوند. شبحی محو در تمام آنها جا خوش کرده است.
- آدمگیری برای جهان ارواح(دنیای موازی!).
- شخصی که میتواند ارواح را ببیند و فرکانس نامعمولشان را تشخیص دهد.