دفتر نوشته‌های من

جایی برای دفن تراوشات مغزی

دفتر نوشته‌های من

جایی برای دفن تراوشات مغزی

دفتر نوشته‌های من

دست نوشته‌هایی که توی دفترهای قدیمی و روی کاغذهای کاهی، با جوهر سیاه نوشته شدن و داخل کتابخونه خاک گرفته‌ی قدیمی نگهداری میشن .
امضا: INTJ .

طبقه بندی موضوعی

۱۱ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

نامه ای به ژولیت

سه شنبه, ۸ تیر ۱۴۰۰، ۰۱:۵۴ ب.ظ

۲ ژوئن ۱۹۹۸

 

ژولیت عزیزم،

امیدوارم وقتی داری این نامه را میخوانی، درسلامت کامل باشی.

از آخرین دفعه ای که یکدیگر را دیدیم، حدود ۳ یا ۴ سال میگذرد.نمیدانی که چقدر مشتاق دیدنت هستم.

یک ماه از زمانی که به خانه قدیمی تان رفتم، گذشته است.

در آن خانم و آقای جوانی همراه دو فرزند خود زندگی میکردند. آدرس خانه جدیدتان را از آنها گرفتم و فهمیدم که ما چقدر از هم دور هستیم!

چون خودم نمیتوانم به دیدنت بیایم،تصمیم گرفتم برایت نامه بنویسم.

چیزی که هنوز در گوشه ی حیاط آن خانه بود ،دوچرخه قدیمی تو بود! از دیدن آن شگفت زده شدم و آن زمانی که با هم، سوار آن دوچرخه زرد رنگ میشدیم و در باغ آلبالو ی کنار خانه، دوچرخه سواری می کردیم را به یاد آوردم.

کاش میشد دوباره آن حس را تجربه می کردیم.

به خصوص بعد از آن که خانم آلِن به ما دو لیوان بزرگ، آب آلبالو میداد.

همچنین، زمانی را هم که به بالای تپه میرفتیم و غروب خورشید را تماشا می کردیم، به یاد دارم.

هر دو در سکوت به آن منظره خارق العاده زل می زدیم...

هنوز هم گاهی به همان تپه می روم و تنها به تماشای غروب آفتاب می نشینم.

این نامه را در حالی که به درخت توت تکیه زده ام، مینویسم. همان درخت پیری که زیر آن می نشستیم و برای یک دیگر داستان های ساخته خودمان را تعریف میکردیم.

هنوز هم یادگاری هایی که روی آن نوشته بودیم، کم و بیش معلوم است:

- ژولیت و نانسی، بهترین دوست های دنیا❤

خاطرات، چیز های شگفت انگیزی هستند. انگار جادو میکنند و تو را به همان حال و هوا می برند.

جوهری که با خود آورده بودم رو به اتمام است.

امیدوارم بتوانیم به زودی یک دیگر را ملاقات کنیم.

دوستدار تو: نانسی

  • فَریماه ‌.