«توتِم» ؟
فیلم تلقین رو دیدین؟
اگه دیده باشید و یادتون باشه، داخل فیلم هرکس یه چیزی تحت عنوان «توتِم» داشت. مال هرکس یه شکل و روش استفاده ی خاصی داشت. مثلا توتم شخصیت اصلی به فرفره بود که فقط خودش می تونست ازش استفاده کنه. یا مال یکی دیگه از شخصیت ها، تاس بود. در کل خاصیتشون این بود که نشون می دادن الان دنیای واقعیه یا خواب.
داخل کتاب «با هردو طرف مغزت بنویس» اثر هنریت کلاوسر، به چیز جالبی برخوردم. نوشته بود: به این باور برسید که قلم توتم شما است.
یه چنین چیزی.
قطعا خاصیت این توتم کمی متفاوته از خاصیتی که اون فرفره یا تاس داشت. منظورم اینه که برای نشون دادن واقعی یا خیالی بودن دنیای اطراف نیست. برای هر نویسنده ای یه معنایی داره.
مثلا برای من معنایی رو میده که درون گفته پلینی مخفی شده: «هیچ روزی نباید بدون نوشتن سپری شود.»
توتم من همون قلمیه که وقتی مدتی نمی نویسم زندگیم از ریتم میوفته. به قول یکی از دوستام، مثل یه درخت بی شاخ و برگ میشم. خشکیده و بی بار. این قدرت توتم منه که می تونه توی یه راه باریکه ی تاریک هدایتم کنه. مثل یه چراغ؟
به نظرم لازمه تبدیل شدن به یه نویسنده خوب اینه که قلم رو به یه توتم تبدیل کنید و نوشتن روزانه رو امری مقدس در نظر بگیرید.
توتم شما چطوری کار می کنه؟
توتمی که ادم را خفه می کند پس.